سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اهمیت کتابخوانی

من نگاه کردم درسته. در واقع در مورد ویرایش همزمان تعداد کمی نوشته شده است. بنابراین جای تعجب ندارد که از من خواسته شده است که در مورد آن چیزی بنویسم. اینجا می رود

 

این ممکن است مفید باشد که با چند اصول مهم شروع شود ... از زمانی که برای اولین بار در مورد انجام کار با کتاب یا شماره ویژه فکر می کنید ، شروع می شود.

 

ویراستاران مشترک معمولاً بیش از این پیشنهاد جمع می شوند. شاید شما قبلاً همدیگر را بشناسید. یا شاید شما در یک کنفرانس یا سمینار کمی در رابطه با سرعت علمی را انجام داده باشید. یا شاید یکی از شما دیگران را به عضویت در یک مجموعه ویرایش شده دعوت کرده باشد. هر فرایندی که باشد ، اطمینان حاصل شود که شیمی فکری در بین گروه و همچنین منافع مشترک گسترده وجود دارد. شما می خواهید برای مدتی با هم باشید. 

 

تعهد جمعی در هر کتاب ویرایش شده بسیار مهم است. شما نمی خواهید این روند را آغاز کنید زیرا یکی از شما نسبت به آن دلخوش است. شما باید اطمینان حاصل کنید که همه به همان اندازه مشتاق هستند و به همان اندازه قادر به تعهد به پروژه هستند. اگر یک نفر محدود به زمان باشد ، بقیه ویراستاران - خواه آنها یک یا چند نفر باشند - واقعاً باید در ابتدا درباره این موضوع بدانند تا بتوانند تصمیم بگیرند که در شرکت فعلی پیشروی کنند.

 

و تدوین  این پیشنهاد ، یک آزمایش خوب برای چگونگی روند انجام بقیه روند است. این پیشنهاد - همان متن مهم انتشار من است که به ناشر کتاب یا مجله می رود - پرمخاطره است بنابراین خوب است. اگر در طول پروپوزال شروع به نزاع کردن کنید ، این یک علامت خیلی بد است - روند ویرایش طولانی مدت ممکن است به همان بدی پیش برود.

 

بگذارید فقط آنچه را که پیشنهاد می کند بازخوانی کنم. من می دانم که شما این را می دانید اما مجبور نیست دوباره آنرا بیرون بیاورید.

 

این پیشنهاد باید منطقی را برای شماره / مجموعه و خلاصه مطالب در قالب لیستی از مشارکت کنندگان و خلاصه های بالقوه ارائه دهد. در مورد ژورنال ، غالباً چند مقاله وجود دارند که به علاوه فراخوانی برای مشارکت ذکر شده اند.

این پیشنهاد معمولاً یک سرمقاله کتبی مشترک را ارائه می دهد . این جایی است که شما و هماهنگ کنندگان خود زمینه ای را که مجموعه شما به آن اختصاص دارد ، ترسیم می کنید ، مطالب را در مباحث جاری و زمینه / سیاست / عمل / تحقیق قرار می دهید.

علاوه بر این ، پیشنهادات کتاب ویرایش شده باید به مسئله انسجام بپردازند - چگونگی جمع آوری کمک ها. این شما را از طریق معرفی و ترتیب فصل ها نشان می دهید ، اما ممکن است هدایت سرمقاله خود را به بخش ها و تفسیرهای اضافی در فصل ها گسترش دهید. روند شما حتی ممکن است راهی برای جمع شدن نویسندگان در یک کنفرانس یا عقب نشینی نوشتن باشد.

 یک جدول زمانی برای پیشنهاد ضروری است ، بنابراین ، در کنار هم ، شما باید تاریخ های واقع بینانه ای را برای پذیرش ، بررسی و بازنگری و ارسال برای انتشار تعیین کنید.

تهیه این پیشنهاد شما را در بحث های زیادی با همکاران خود درگیر خواهد کرد. شما ممکن است مشترکاً تصمیم گرفته باشید - شاید در یک مکالمه ، شاید از طریق ایمیل - چه کسی را بگنجانید و چگونه مخاطبین با نویسندگان با آنها برخورد می شود و چه کسی این کار را انجام می دهد. احتمالاً یکی از شما مسئولیت قرار دادن سند پیشنهادی را با یکدیگر ، رسیدگی به کلیه تغییرات آهنگ و ارسال پیشنهاد نهایی به ناشر / ویراستاران مجله را بر عهده خواهد گرفت.

 

اگر یکی از سردبیران در طی این فرایند احساس ناراحتی کند ، احساس کنار ماندن یا احساس نکردن از کار یا خارج شدن می کند ، دیگر این از بین نمی رود. بیشتر ما در مرتب کردن این موارد در مرحله پیشنهاد خیلی زیاد زحمت نمی کشیم. من گمان می کنم که در این مرحله احتمالاً باید فشار بیشتری برای مرتب کردن موضوعات احتمالی داشته باشیم. پس از همه ، ما همه در این انتشار با هم هستیم. قایق مشابه و همه آن.

 

7621148598_26235dad07_k.jpg

 

اما ممکن است شما در طی پروپوزال نقش های رسمی نداشته باشید. اما اگر این موضوع را پیدا نکنید که در حال حاضر چه کاری انجام دهد ، در این مرحله ، ممکن است متوجه شوید که وقتی به سراغ شماره کتاب یا مجله بروید ، الگوی اولیه به آن وابسته است. اوه عزیزم. یک نفر در نهایت انجام بیشتر کارها بدون اینکه تصدیق شود. یا خلاء فعالیتی وجود دارد ، جایی که همه منتظر هستند شخص دیگری کار را انجام دهد. 

 

تأخیرها در نوشتن و نشر دانشگاهی بسیار متداول هستند زیرا همه ما مشغول کار هستیم. همزمان با ویرایش ، کار کمتری انجام می شود که کمی در گروه حضور داشته باشید ، کمی احساس وفاداری و درک در مورد بار کاری دانشگاهی. تا زمانی که خیلی طولانی نشود

 

و ممکن است شما در مرحله پیشنهاد ، اشتراک فایل را مرتب نکرده باشید. شما ممکن است تنها در ایمیل ها مدیریت کرده باشید. اما خیلی راحت می توانید پرونده ها را مرتب کنید. همین الان. در حال حاضر راه حل های فنی زیادی برای ارتباط با پیش نویس ها و بازنگری ها وجود دارد. این کمک می کند تا یک پروتکل مشترک در زمینه صرفه جویی در پرونده و تجدید نظر در پرونده ها نیز استفاده شود ، و اطمینان حاصل شود که هیچ چیزی پاک نشده است ، بلکه به عنوان یک فایل جدید ذخیره می شود.

 

من فقط میخوام دوباره اینو بگم احتمالاً ایده خوبی است برای بحث در مورد چگونگی اجرای همزمان ویرایش در ابتدا. چه کسی قصد دارد وقتی مسئله واقعی یا کتاب مطرح می شود چه کاری انجام دهد؟ می توانید از بازی شروع کنید. می توانید مرتب کنید که چه کسی در آغاز کارهایی را انجام می دهد که در ابتدا درست است. در اینجا یک لیست چک لیست بسیار کارهایی برای راهنمایی هماهنگی پیشنهاد ارائه شده است.

 

پاسخ صحیحی برای هیچ یک از این سؤال ها وجود ندارد. این وظیفه است که هر تیمی این موارد را پیدا کند. این بحث و توافق نامه هایی است که باعث تغییر در ترکیب بندی می شود.

 

لیست پیشنهادی

 

ایده برای شماره / مجموعه - آیا همه شما متعهد هستید و زمان لازم را دارید؟

مسئولیت کلی - چگونه پیشنهاد ارسال می شود - یکی پیش نویس و سپس دیگران پاسخ می دهند؟ متن جمعی؟ چه کسی ابتدا با ناشر تماس می گیرد؟ چه کسی پیشنهاد را ارائه می دهد و چه کسی ccd است؟

چکیده برای سرمقاله - چه کسی می نویسد؟ سفارش ویرایشگر؟

تماس با نویسندگان - چه کسی ، چه زمانی ، چگونه؟

پرداختن به نسخه های پیشنهادی - چه کسی ، چه زمانی ، چگونه؟

آخرین نکته چیست؟ آه بله. پیشنهادات همیشه در معرض بررسی قرار می گیرد بنابراین مرحله بعدی پاسخ دادن به بررسی ها وجود خواهد داشت. این می تواند شامل یک تجدید نظر کاملاً اساسی در پیشنهاد اولیه یا شاید فقط تغییرات جزئی باشد. اما کسی که مسئولیت بازگشت به ناشر را پس از بحث و گفتگو درباره مشترکین ، برعهده گرفته است. کسی نقطه تماس اصلی با ناشر است حتی اگر همه در آن کپی شده باشند.

 

و - موفقیت. تو شما وارد سیستم هستید. اکنون برای کارهای بعدی سخت دیگر با هم کار می کنیم.

 

بعد از این هفته به پست بعدی بروید.

 

توجه: من کاری کردم که  چرا ویرایش یک کتاب ایده خوبی است ، و اکنون این بحث را تکرار نمی کنم. من به آن پست پیوند داده ام ، فقط درصورتی که متقاعد نشوید که ویرایش ممکن است چیز خوبی باشد.

 

 


پاتر اکنون شش سال دارد.

 

این پست 694 است. بله ، 694. تقریباً هفتصد ، اما نه کاملاً. Dammit ، این می تواند مرتب بود. 694 یک عدد مرتب نیست

 

چند هفته است که تعجب کرده ام که در مورد این حجم واضح از کلمات چه بگویم. به طور متوسط ??یکصد و نه پست در سال ... ارسال بیشتر دو بار در هفته. و در حدود 1000 کلمه در هر پست ، ارسال یا گرفتن ، این نوشتن بسیار است. تعداد قابل توجهی از چمدان. در واقع ده کتاب ارزش دارد. البته همه اینها All My Own Work نیست ، اما بیشتر آن است.

 

5013852096_85b0b37aca_b.jpg

 

وبلاگ نویسی ، همانطور که نوشتن مداوم و منظم است ، مطمئناً به آنچه که روزنامه نگاران انجام می دهند نزدیک است. شاید تصادفی نباشد که من هنگام تحصیل در دانشگاه با چاپ بازی کردم و متعاقباً به طور منظم با تولید رادیو مشغول شدم. اولین انتخاب شغلی من روزنامه نگاری بود ، اما این اتفاق نیفتاد. داستان طولانی که شامل زن بودن و روزنامه های مرداک است. بار دیگر من در جهت دیگری رفتم. اما شاید روزنامه نگاری بیرون بیاید.

 

برای من نوشتن یک وبلاگ معمولی به معنی ...

 

شما باید عادت کنید که کلمات را بیرون بیاورید.

حتی اگر شما نمی خواهید ، یک برنامه وبلاگ خود تحمیل به معنای نشستن و انجام آن ، صرف نظر از خلق و خوی ، انرژی یا الهام بخش است. چند هزار کلمه در هفته بدان معنی است که شما واقعاً نمی توانید در مورد هر یک از آنها بسیار گرانبها باشید. هنگامی که شما یک ایده برای یک پست داشته باشید ، فقط سوال از حذف آن است ، و سپس چند بار تجدید نظر و تجدید نظر کنید تا به نظر خیلی وحشتناک نرسد.

 

اکنون ممکن است اینگونه نباشد که کارهای دیگری را می نویسید. به عنوان مثال ، برخی از نوشتن های آکادمیک ، مانند یک کتاب یا پایان نامه ، نیاز به سطوح برنامه ریزی ، ترتیب و ترتیب دادن مطالب دارند که با یک وبلاگ کاملاً متفاوت است.

 

وبلاگ نویسی شیوه نوشتن من را تغییر داده است. من اگر مطمئن نیستم از کجا شروع کنم ، یک مقاله ژورنالی را خیلی مواقع شروع می کنم ، اما با تمایل برنامه ریز هستم. متن های کوچک دوست من هستند ، مانند بخش ها و خلاصه ها. اما وبلاگ نویسی بسیار متفاوت است و بیشتر صرفاً فشار دادن کلمات است. پیش برنامه ریزی های زیادی در نوشتن یک پست وبلاگ معمولی وجود ندارد - این یک نکته کلیدی است که در پایان معرفی ، توضیح ، گسترش و خرد می شود.

 

محدودیت زمانی ارسال خودکار به این معنی است که نمی توانم پیش نویس اول ضرب المثل ضرب المثل را انجام دهم. من باید چیزی را تولید کنم که خیلی هم وحشتناک نیست. فهمیدم که بطور کلی می توانم هزار ساعت کلمه تقریباً خوب اما خوب انجام دهم. اگر کلمات را درست نگیرم - بلاگر آن را - من پیش نویس را کنار می گذارم و به آن باز می گردم. اما نه اغلب. من تعداد زیادی پست ناتمام در اطراف ندارم. در حال حاضر ، سه مورد وجود دارد و آنها ظرف چند هفته آینده ظاهر می شوند - آنها فقط به یک ساعت یا بیشتر در هر یک نیاز دارند.

 

و من در نوشته های دانشگاهی خود متوجه چرخش چشمگیری شده ام. شما چیزهای واقعی را می شناسید که شمارش می شوند. من همیشه نویسنده سریع بوده ام. اما اولین پیش نویس های من در واقع بسیار بهبود یافته اند. من می توانم فکر کنم ، در ذهنم صحبت کنم و در همان زمان بسیار کارآمدتر از آنچه که شش سال پیش انجام دادم بنویسم. وبلاگ نویسی به این معنی است که عضله نوشتن سریع خود را دارم که بسیار کارآمد است.

 

شما باید به ایده خوانندگان عادت کنید

وبلاگ نویسان باید بدانند که برای چه کسانی می نویسند. آنها باید مخاطبی را تصور کنند و نوع واضح و مشخصی از "رسالت" داشته باشند. این ممکن است افرادی مانند آنها باشد که می خواهند تجربیات خود را با آنها به اشتراک بگذارند. این ممکن است افرادی باشد که به همان ایده ها علاقه مند هستند. یا ، مانند مورد من ، ممکن است نوعی وبلاگ "تدریس" باشد.

 

Patter با ایده بسیار واضحی از خوانندگان خود - محققان دکتری و حرفه ای اولیه و کسانی که با آنها همکاری می کنند - آغاز شد. قصد دارد Patter تکمیل کننده آنچه در حال حاضر در کتاب ها و دوره ها موجود است باشد. این جایگزین نظارت ، گفتگوی زنده یا بحث و مثال های گسترده تر نمی شود. این برنامه همچنین رایگان است و از این رو در دسترس افرادی است که توانایی خرید کتاب را ندارند. و از آنجا که من یک مدرس هستم ، آن را نیز تحت تأثیر درک انضباطی قرار می دهد که

 

خوانندگان نمایندگی دارند. آنها می توانند برای خود تصمیم بگیرند که آیا به خواندن ادامه دهند و چه چیزی را انتخاب کنند. و ...

لازم نیست به خوانندگان گفته شود که چه کاری باید انجام شود. از آنجا که خوانندگان پاتر همه دارای تحصیلات عالی هستند ، نیازی به مشاوره ندارند. آنها برای استراتژی های خاص نیاز به توضیحی مبنایی دارند (این را به عنوان تحقیق مبتنی بر تحقیق و به صورت تئوری آگاهانه بخوانید). یا ، مانند مورد این پست ، آنها به چیزی نیاز دارند که دلیل آن را در تجربه شخصی تأیید کند.

همه خوانندگان یکسان نیستند. خوانندگانی که نویسنده و پژوهشگر هم هستند ، به یک کوله پشتی از راهبردها و منابع تحقیق و پژوهش نیاز دارند. نه تنها خوانندگان مختلف به چیزهای مختلفی احتیاج دارند ، بلکه کارهای مختلفی که توسط یک شخص انجام می شود اغلب به دنبال رویکردهای مختلف هستند.

این درک های آموزشی راه هایی را که می نویسم قرار می دهد. اگر دوست دارید ، مطلوب وبلاگ نویسی من هستند.

 

و حس خواننده ، چه کسی است و چگونه به "مطالب" پاسخ می دهند ، فقط مقدمه وبلاگ ها نیست ، بلکه بیشتر به طور کلی برای هر مقاله علمی کاربرد دارد. این یک چشم انداز مفید برای روش کلی نوشتن شماست - اگرچه البته ، در بالا نیز ببینید ، اجباری نیست!

 

شما باید ایده خواندن را بپذیرید.

من بعضی اوقات مشکوک می شوم که بسیاری از دانشگاهیان درباره افرادی که مطالب خود را می خوانند فکر زیادی نمی کنند. وقتی انجام می دهید ترسناک است ، نه به خاطر آنها که هستند بلکه تعداد کمی از آنها وجود دارد. پروژه AHRC در کتاب دانشگاهی آینده نشان می دهد که علوم انسانی به طور متوسط شما علمی رساله به فروش می رساند در حدود 350 نسخه. و بیشتر این فروش ها مربوط به کتابخانه ها است ، بنابراین می توان فرض کرد که تعداد خوانندگان بیشتر از 350 نفر هستند. اما واقعاً این خیلی نیست. و هر ویرایشگر ژورنال می تواند به شما بگوید که بسیاری از مقالات که نوشته می شوند بارگیری زیادی ندارند ، چه رسد به استناد.

 

وبلاگ ها فقط می توانند یکسان باشند. خوانندگان زیادی نیستند. بسیاری از وبلاگ ها مخاطبان کاملاً کمی دارند ، زیرا آنها تخصصی هستند ، یا نویسندگان آنها در یک فضای شلوغ قرار دارند و تقریباً مانند سایر افراد می نویسند. اما گاهی اوقات فقدان خواننده به این دلیل است که نویسندگان وبلاگ در محیط زیست اجتماعی به اندازه کافی بازی نکرده اند تا به مردم اطلاع دهند که کارشان در آنجا است. اندی چرا این ، تعجب می کنم؟

 

با این حال ، وبلاگ نویسی به طور بالقوه به افراد و مکانهایی می رسد که تصور نمی کنید. من مطمئناً فکر نمی کردم که Patter همانطور که هست بخواند ، به جاهای مختلف برسد ، یا به همان اندازه شناخته شده باشد. این فقط یک نوع اتفاق افتاده است. تازه رشد کرد وبلاگ نویسی بر زندگی من حاکم است.

 

اکنون ، من از ایده قرار دادن چیزی برای مخاطبان ناشناخته و در نهایت ناآگاهانه ناراحت نیستم. اما برخی از افرادی که با آنها صحبت می کنم از این تصور که آنچه که آنها می نویسند اصلاً خوانده می شوند ، مورد تعجب قرار می گیرند و توسط افرادی خوانده می شوند که هرگز آنها را نمی شناسند یا ملاقات می کنند. گویا آنها فکر می کنند که نوشتن آکادمیک خود یک سمینار دعوت نامه ای بسیار کوچک است. اما خواندن اکنون برای من بسیار اهمیت دارد.

 

من به بازدید کنندگان توجه می کنم در وبلاگ و اینکه به نظر می رسد محبوب است و بیشترین نظرات را می دهد. محبوب ترین پست ها به ناچار مواردی هستند که مربوط به قوانین پنهان آکادمی است - نحوه ورود امتحان کنندگان یک پایان نامه ، چه چیزی شما را در پایان نامه می خواند ، چگونه ژورنال ها واقعاً کار می کنند ... من نمی توانم تمام این نوع پست ها را بنویسم. می ترسم ، اما من سعی می کنم آنها را به طور منظم انجام دهم. من می خواهم به آنچه خواننده می خواهند ، تهیه کنم.

 

وبلاگ نویسی است به ناچار کار عمومی است. این تفکر ، برقراری ارتباط و بله ، حتی تدریس در ملاء عام است. این یک فضای عمومی جدید است که کنوانسیون مکالمه را ایجاد و تغییر می دهد. خوانندگان پاسخ می دهند. آنها سؤال می کنند. آنها دنبال می شوند یا آنها از ادامه کار خود جلوگیری می کنند. در حالی که به طور خاص ناشناخته هستند ، برخی از موارد کلی در مورد آنها قادر به درک هستند.

 

اگر دوست دارید ، یک وبلاگ یک اتاق سمینار بسیار بزرگ است. شما نمی توانید ردیف عقب و چند ردیف رو به جلو را ببینید. اما دوستان شما در جبهه هستند. بنابراین دقیقاً مانند فضای معمول سمینار ، باید بایستید و قطعه خود را بگویید. نوشتن پست های منظم می تواند به پیشرفت ظرفیت علمی برای صحبت کردن ، صحبت کردن ، گفتن آنچه شما فکر می کنید کمک کند. و برای خواندن با او کنار بیایند.

 

و اگر مثل من ، شما یک وبلاگ نگار معمولی هستید ، پس همیشه در جستجوی چیزهایی هستید که می توانید در مورد آن بنویسید. چشم انداز وبلاگ نویسان به بخشی از زندگی روزمره تبدیل می شود. این فقط ملت وبلاگ نویسی در ذهن من است.

 

خوب ، این نظر من است اکنون. در ششمین سالگرد تولد وبلاگ من. من می توانم در هر زمان نظر خود را تغییر دهم.

 

بنابراین این مورد دیگر در مورد وبلاگ نویسی طولانی مدت است. وبلاگ  بایگانی فعالیت و تفکر است . سابقه ای از مطالب در طول زمان. و این هم خوب است و هم بد. در مورد من ، Patter اکنون تعداد زیادی از مطالب غیرقانونی است که واقعاً نیاز به توجه جدی متصدی دارند! من فراموش کرده ام چه چیزی وجود دارد ، چه رسد به خوانندگان. حتی اگر هر پست را برچسب گذاری کنم ، پیدا کردن چیزها کار ساده ای نیست.

 

یک بار دیگر ، و من می بینم که این آخرین تولد را هم گفتم ، این چالش من برای دوازده ماه آینده است. چگونه می توان همه این کلمات Patter را به شکل در دسترس تری به دست آورد ... در عین حال همیشه باید نوشته دوشنبه آینده برای فکر کردن وجود داشته باشد.

 

و ICYMI ، در اینجا پست دیگری از چند سال پیش در مورد چگونگی کمک به وبلاگ نویسی به نوشتن دانشگاهی آمده است. 


← انتشارات علمی در زبان انگلیسییک سال دیگر، یکی دیگر از پست →

#readingforwriting: خاص بودن در تحقیقات کیفی

ارسال شده در 10 ژوئیه 2017توسط پت تامسون

3688232222_f30960461b_o.jpg

 

هر بار که ارائه می شود ، نوشتن مطالب پژوهشی را ارائه می دهد. این تمرین نزدیک بینایی برای نشان دادن چگونگی مفید خواندن برای نوشتن است.

 

این پست خاص "خواندن برای نوشتن" به نوشتن روشهای کیفی در مقاله ژورنالی نگاه می کند. این مطلب برای پست هفته گذشته در مورد لزوم خاص بودن ، نه پشمی و مبهم بودن صحبت می کند. به عنوان یک نتیجه از این پست ، از سوی چند نفر از من پرسیده شد که چگونه محققان کیفی در واقع از مبهم خودداری می کنند. آیا آنها بیش از حد به اعداد متوسل شدند؟ این مثال از طریق پاسخ جزئی به آن سؤال است.

 

مقاله ای که من در اینجا مورد بررسی قرار می دهم: Lynn McAlpine & Margot McKinnon (2013)  نظارت - متغیرترین متغیرها: دیدگاه دانشجویی ، مطالعات ادامه تحصیل ، 35: 3 ، 265-280.

 

چکیده با تعیین حکم مقاله (آن به پایگاه دانش موجود می پردازد و این مطالعه چه تأثیری خواهد داشت) ، هدف مقاله (سوالی که به آن پاسخ خواهد داد) و برخی اطلاعات در مورد طرح تحقیق آغاز می شود.

 

ادبیات نظارت غالباً سرپرست را به عنوان نفر اصلی در پیشرفت دانشجویان دکترا مفهومی می دهد. با این حال ، شواهد در حال رشد وجود دارد که استاد راهنما یکی از منابعی است که دانش آموزان از آن استفاده می کنند. مطالعه ما این ایده را در پاسخ به این سؤال مطرح می کند: تجربه دانش آموزان از روابط نظارتی خود در طول زمان چیست؟ شانزده شرکت کننده علوم اجتماعی در دو دانشگاه انگلستان ، در مقاطع مختلف در سفرهای دکترای خود ، قبل از مصاحبه ، فعالیتهای یک هفته را برای چند ماه تکمیل کردند.

 

محققان چکیده خود را با این ادعا که:

 

این رویکرد متمایز طولی ، درک دقیق تری از درک دانشجویان از روابط نظارتی ، به ویژه دلایل متنوع برای جستجوی کمک های نظارتی ، نیازهای متمایز مربوط به جایی که دانشجویان در پیشرفت خود بودند ، و روش های متنوعی از طریق مذاکره و توصیف روابط نظارتی فراهم می کند. .

 

براساس این ادعا ، خوانندگان انتظار دارند که جزئیات این طرح تحقیق را در مقاله مشاهده کنند. بنابراین چه چیزی گفته شد؟ (برای اهداف حاشیه نویسی پاراگراف اصلی را کمی تغییر داده ام ...)

 

متنمشخصات

 شرکت کنندگان و مکان

این مطالعه ، از سال 2007 تا 2009 ، شامل 6 مرد و 10 دانشجوی دکتری زن علوم اجتماعی ، استخدام شده از طریق لیست های ایمیل از دو دانشگاه انگلستان بود. نه نفر از دانشجویان بین المللی بودند ، نه نفر از همکاران با تجربه بودند. همه جز یک نوع بودجه بورس تحصیلی داشتند. مشارکت 5 تا 18 ماه متغیر بود و میانگین آن 10 ماه بود.

 

 

 

دانشجویان همچنین در مکانی که در دوره دکتری بودند ، متفاوت بودند (جزئیات مندرج در شکل همراه که در آن اسم مستعار به هر DR داده شده است):

 

(1) پنج نفر در اوایل سفر خود در تعریف پروژه های خود ، انجام انتقال ، شروع کار میدانی / جمع آوری داده ها بودند

 

(2) پنج نفر در وسط بودند که به طور عمده در زمینه کار و جمع آوری داده ها مشغول بودند ، بلکه برخی از تجزیه و تحلیل ها و نوشتن ها نیز بودند

 

(3) شش نفر نزدیک به انتها بودند که عمدتا در حال تحلیل ، نوشتن و ارسال بودند.

 

وقتی این مطالعه انجام شد

چند نفر درگیر شدند

 

نحوه جذب آنها

 

وضعیت دانشجویی آنها - کشور ، حمایت از درآمد ، ماهیت نظارت ، سوابق انضباطی عمومی.

 

 

 

مراحل دکترا به شکلی ارائه شده است که در آن به هر DR یک اسم مستعار داده شده است ، و تمام جزئیات گروه در متن آورده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

اکنون ، هیچ یک از تصمیمات محققان اشتباه نیستند - همه تحقیقات برخی کارها را انجام می دهند و نه دیگران - به عنوان خوانندگان ما فقط باید درمورد آنچه که این تحقیق می تواند انجام دهد فکر کنیم. در اینجا جزئیات کافی وجود دارد که خوانندگان بتوانند عناصر اصلی طراحی را در نظر بگیرند - این گروه اندازه به محققان اجازه می دهد ببینند و چه می گویند؟ معنای داشتن افراد در مراحل مختلف دکترا برای آنچه می توان گفت و گفت نشد چیست؟ ما می توانیم پیامدهای جزئی بودن طرح را در نظر بگیریم و به دلیل جزئیاتی که ارائه شده است ، در مورد آنچه محققان قادر به ادعا بر اساس انتخاب های خود هستند فکر کنیم.

 

همچنین از توضیحات آنها می توانیم فرض کنیم که وقتی به نتیجه می رسیم ، هر دو نوع اعدادی را خواهیم دید - چه تعداد از گروه ها به روشی خاص فکر می کنند یا تجربیات مشترکی دارند - و همچنین نام هایی که افراد در آن محور هستند. و این به ما اجازه می دهد تا ببینیم که خاص می توانیم - با استفاده از اعداد در صورت مناسب و مفید - یک باینری ساده از روش های کوانتویی و کیفیتی را نادیده بگیریم.

 

ما همچنین ممکن است هنوز هم برخی از سوالات ناشی از این توصیف از شرکت کنندگان و مکان.

 

آیا این واقعیت که ما چیزی در مورد این رشته و دانشگاه ها نمی دانیم به این معنی است که آنها هیچ تغییری ایجاد نکرده اند ، یا محققان فکر می کنند گروه مشارکت برای گفتن درباره این ویژگی ها بسیار ناچیز است؟

چه نوع اخطار دعوت نامه ای روی لیست نگهبان ها گذاشته شد؟

چرا تغییر زمان در مشارکت وجود دارد - آیا این فقط مرحله دکترای شرکت کنندگان بود یا برخی از آنها صرف نظر کردند؟

اما زیاد مورد توجه نویسندگان قرار نگیرید - این را بخاطر بسپار که آنچه می توان در مقاله ژورنالی نوشت ، ناگزیر مختصر است. این متن از قبل بسیاری از جزئیات را می خوانید.

 

متنمشخصات

روش شناسی

ما به یک دیدگاه کلی علوم اجتماعی در مورد روایت می پردازیم (الیوت 2005). پیش فرض اصلی این است که روایت می تواند ادام ادراک یک فرد از او را بهمراه احساس تغییر شخصی و نه ثبات در طول زمان ادغام کند.

 

شرکت کنندگان تجربیات خود را از سه طریق شرح دادند: از طریق پرسشنامه های زیست شناختی در آغاز و پایان مطالعه ، گزارش فعالیتهای هفتگی تقریباً یکبار در ماه درخواست می شد (هرچند که گاهی اوقات پاسخ ها کمتر بود) و یک مصاحبه.

 

پرسشنامه بیوگرافی اولیه تجربه قبلی تحصیلی و کاری را به همراه داشت ، دلایل شروع شدن به دوره دکتری. و همچنین حرفه مورد نظر.

 

گزارش ساختاری شامل سؤالاتی بود که به منظور ضبط فعالیت ها ، تعامل ها و برداشت های یک هفته خاص انجام می شد. (در حالی که دیدگاه ریزتری نسبت به مصاحبه ها ارائه می دهد ، سیاهههای مربوط هنوز در بهترین حالت در چهار هفته یک بار ثبت می شوند.) سیاهههای مربوط به سه سوال به طور خاص در مورد نظارت پرسیدند: آیا دانش آموز به کمک نیاز داشت ، اگر چنین است ، چرا کمک نیاز بود و اگر آنها کمک دریافت کردند یا نه.

 

نزدیک به پایان مطالعه ، یک مصاحبه نیمه ساختار یافته به بررسی تجربیات کلی دانشجویان در زمینه کار دکترا پرداخت و بخشی از مصاحبه را با آنچه در گزارش ها گزارش شده بود ، مورد بررسی قرار داد.

 

پرسشنامه بیوگرافی در پایان از دانش آموزان خواست تا احساسات یا تجربیات کلیدی گذشته نگر را در سفر توصیف کنند.

 

به طور کلی ، سیاهههای مربوط به عکسهایی همزمان با تجربه نظارتی ارائه می دهند در حالی که مصاحبه ها (و سایر داده ها) به صورت گذشته نگر چشم اندازهای گسترده تری دارند.

 

این نوع داده های مختلف در روایت های موردی محقق ساخته برای هر شرکت کننده سنتز شده اند - متون توصیفی کوتاه با تفسیر حداقل.

 

این روایات از طریق بازخوانی پیاپی کلیه داده ها برای هر شرکت کننده به منظور ضبط یک حساب جامع ، اما کاهش یافته ، ساخته شده اند.

 

هر روایت (1) بین وقایع پیوند برقرار می کند ، (2) بیانگر گذشت زمان است و (3) اهداف افراد را نشان می داد (کولتر و اسمیت 2009).

 

روایت ها توسط اعضای تیم های مختلف ساخته شده اند که هر پرونده توسط حداقل یک نفر دیگر تأیید شده است.

 

روایات به ما این امکان را می داد تا در حالی که هنوز به دنبال مشترکات هستیم تا بتوانیم در عمق بیشتری بررسی کنیم ، تمرکز خود را روی فرد حفظ کنیم (Stake 2006). از طریق این فرآیند ، ما به ارزش یک نگاه دقیق تر به تجارب شرکت کنندگان از نظارت که منجر به این تجزیه و تحلیل شد ، رسیدیم.

 

ما چهار مورد را بطور تصادفی انتخاب کردیم و تیم تحقیقاتی (دو نفر نویسنده این مقاله هستند) کلیه گزارش ها و مصاحبه های این چهار مورد را می خوانند. از طریق این فرآیند ، تعدادی از فرضیه ها تصحیح شدند (اولین نقاشی روی تمام داده ها ، دومین و سوم به طور عمده بر روی داده های گزارش ، چهارمین و پنجمین در داده های ورود به سیستم و مصاحبه):

 

(1) تعاملات نظارتی فرد در مجموعه خاصی از اهداف ، روابط ، تجربیات و زمان در سفر دکتری چگونه بود؟

 

(2) چه نوع تعامل نظارتی مورد جستجو و مذاکره قرار گرفت؟

 

(3) تأثیرات مثبت و منفی در این تعاملات تا چه اندازه ظاهر شده است؟

 

(4) نظارت نظارت تا چه اندازه بر رابطه و انتظارات تأثیر گذاشت؟

 

(5) دانش آموزان چگونه روابط خود را با سرپرستان خود توصیف می کنند؟

 

سپس نویسنده دوم به تجزیه و تحلیل داده های شرکت کنندگان باقیمانده با عضو دیگری از تیم که نمونه های کدگذاری را تأیید می کند ادامه داد.

 

سرانجام ، نویسنده اول با توجه به دانش خود در مورد داده ها و ادبیات ، این تحلیل را مرور کرد.

 

از این تحلیل ، روایات جدیدی ایجاد می شود که عمدتاً بر نظارت متمرکز شده اند. اینها شکلی از نمایش داده ها را فراهم می کند که تفسیرهای موجود در این مقاله را قادر می سازد.

 

بنابراین ، ما دو روش برای بررسی تغییر در طول زمان داشتیم: اول ، تغییر در تجربه فردی با گذشت زمان و دوم ، تغییر در مورد مکانهایی که افراد در سفر دکترا بودند.

 

محققان سنت آنها را در مطالعات روایی و جایگاه کلی خانواده رویکردهای روایی مشخص می کنند.

 

 

 

 

 

 

ابزار تحقیق نامگذاری شده است.

 

فرکانس استفاده داده می شود ، با توجه به برخی از تغییرات در پاسخ های واقعی.

 

جزئیات مربوط به کانونهای داده برای هر ابزار تحقیق ارائه شده است.

 

هر ابزار داده های مربوط به جنبه های خاص تجربه نظارت بر DR را تولید می کند.

 

 

 

 

 

 

 

داده های تولید شده مکمل بودند و همچنین برای برخی از بررسی های متقاطع مجاز بود.

 

 

 

رویکرد تحلیلی بیان شده است - تحقیقات بازتولید روایات مورد مصنوعی.

 

 

 

روند تولید روایت مشخص شده است (دوباره خواندن.)

 

 

 

 

 

یک ساختار مداوم برای روایت های مورد استفاده شد.

 

 

 

 

 

قابلیت اطمینان تفسیر از طریق تحلیل مشترک بود.

 

 

 

روایت های این پرونده برای تجزیه و تحلیل موردی از امکانات ویژه ای برخوردار بودند.

 

کل تیم تحقیق چهار مورد از شرکت کنندگان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند و مجموعه داده های اصلی خود را دوباره بررسی کردند

 

 

 

این امر منجر به سؤالات پالایش شده برای بهسازی و تقویت سؤال تحقیق اولیه شد.

 

 

 

 

 

اطلاعات باقیمانده با استفاده از این روشها با استفاده از رویکرد "قابلیت اطمینان" تحلیل شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روایت های موردی جدید از سفر "دکترای" ایجاد شده است.

 

اینها با روایات فردی به عنوان نوعی بررسی در گفتگو قرار گرفتند.

 

 

 

در این بخش توضیحات کاملی از مراحل تحقیقات تحقیق و تکنیک هایی که محققان برای محافظت در برابر تفسیر ایدیوسنکراتیک مفرد استفاده می کنند ، ارائه می دهد. حتی می توانم از جزئیات ذکر شده جلساتی را که در طی آن پرونده ها مورد بحث قرار گرفتند و سؤالات تصحیح شده اند تصور کنم.

 

جزئیات کمتری درباره آنچه که در بازخوانی درگیر بود وجود دارد ، به نظر می رسد که یک رویکرد تئوری مبتنی بر است. به نظر نمی رسد که خواندن ساختاری برای عناصر روایی در داده ها باشد - مثلاً نوع نقشه و ساخت و ساز. من از سؤالات تحقیق بعدی حدس می زنم که خواندن با هم در جستجوی مضامین و نکات مهم و اساسی در یک بازه زمانی هستند.

 

و چه چیزی وجود ندارد؟ بحث درمورد موارد و مضرات داشتن روایت های موردی محقق - اینها در ادبیات هستند و خواننده آگاه می تواند این دانش قبلی را به این متن بیاورد. ممکن است شخصی جدید در این سنت از تحقیق شگفت زده شود. و من نسبت به مسائلی که محققان هنگام انجام تحقیقات طولی با آن روبرو بودند ، کنجکاو شدم. این یک مقاله کامل دیگر است ، بنابراین نویسندگان علاقه من را نسبت به آن هدر داده اند. من همچنین در مورد اندازه تیم تحقیق نا مطمئن بودم - به وضوح بیش از دو نفری که این مقاله را تهیه کردند. این احتمالاً اصلاً مهم نیست ، من فقط مورد تعجب قرار گرفتم.  

 

من مطمئن هستم که می توانید چیزهای دیگری را هنگام خواندن مشاهده کنید تا ببینید چه مقدار اطلاعات خاص ارائه شده است. خوبه. اما نظر من در اینجا در مورد قرائت های مختلف ما نیست ، بلکه این یک مسئله واضح تر است.

 

خواندن نوشتن - در این حالت ، جستجوی ویژگی های ارائه شده و چه چیزهایی وجود ندارد - در واقع می تواند به شما کمک کند در مورد تصمیماتی که باید در نوشتن خود داشته باشید فکر کنید. درباره طرح تحقیق خودتان چه خواهید گفت و چه نخواهید کرد؟

 

 

 

اعتبار تصویر: ClarkMaxwell ، مشترکات فلیکر


امروز ، با انتشار این پست ، من به محققان تحصیلات تکمیلی می پردازم. یکی از مواردی که من در مورد آن صحبت خواهم کرد این است که چرا برای همه محققان این مهم است که کارها را متفاوت ببینند.

 

ما در حال حاضر روش هایی برای توصیف این ضرورت در ادبیات تحقیقاتی داریم. ما در مورد انعطاف پذیری صحبت می کنیم. ما در مورد انتقاد صحبت می کنیم. ما در مورد به چالش کشیدن فرضیه مورد نظر ما صحبت می کنیم. ما در مورد عجیب ساختن این آشنا صحبت می کنیم. 

 

ما بر لزوم دیدن متفاوت تأکید می کنیم زیرا این امر در ایجاد دانش لاینفک است. اگر بخواهیم در درک خود تغییر قدم ایجاد کنیم ، نمی توانیم خطوط فکری موجود خود را تکثیر و تکثیر کنیم.

 

من نمی توانم دوره های روش تحقیق را تصور کنم که در مورد "آشنایی" از آن به عنوان یک عمل ضروری صحبت نمی شود. با این حال ، ما به طور کلی زمان زیادی را صرف بحث در مورد این معنی نمی کنیم ، غیر از نگه داشتن یک ژورنال محقق ، یا بازجویی از برخی از زبان ها و تعاریفی که ما استفاده می کنیم. من این فقدان بحث عمیق را درک می کنم - معلمان روشهای تحقیق دانشگاه ما باید بسیاری از موارد را بدست آوریم - فلسفه ، تمام این روشها ، تغییرهای مختلف طراحی تحقیق.

 

اما تبدیل کردن جهان به مکانی عجیب و غریب بسیار بیشتر از نگه داشتن ژورنال و جستجوی زبان ماست. این در مورد آموزش خودمان است - در واقع آموزش مجدد - خنثی کردن برخی از روشهای عادت که فکر می کنیم ، می بینیم ، گوش می دهیم ، مشاهده می کنیم. این نوع از یادآوری مجدد به زمان نیاز دارد و - او زمزمه می کند - احتمالاً مجموعه کاملاً متفاوتی از منابع از آنهایی که اغلب آنها را متن متون دوره می بینیم ، می بینیم.

 

من قصد دارم به زیرگروه هایی که امروز با آنها ملاقات می کنم ، پیشنهاد کنم که آنها ممکن است با دو کتاب درگیر شوند که راه هایی برای تغییر جهت دادن به اعمال عادت یافته خود در دیدن و تفکر ارائه می دهد. هر دو متن توسط هنرمندان هستند و هر دو شامل تمریناتی هستند که می توانید توسط خودتان یا در شرکت اصحاب همفکر انجام دهید.

 

کتاب اول یکی از کتابهای Lynda Barry است. به اسم آنچه هست ای کاش می توانستی بنویسی؟

 

Lynda Barry یک هنرمند و معلم است. او بیشتر بخاطر کمیک زیرزمینی Ernie Pook"s Comeek که سالها در روزنامه های "alt" اداره می شود شناخته شده است. اما او همچنین یک معلم است و هم اکنون به عنوان صندلی برجسته خانواده Chazen در هنر در U ویسکانسین مدیسون فعالیت می کند. او کتاب های زیادی منتشر کرده است ، اما چیزی که امروز به شما پیشنهاد می کنم مجموعه ای از تمریناتی است که باری برای تقویت خلاقیت بین رشته ای به کار می برد.

 

61 + 6OwlIB3Lکاریکاتوریست و نویسنده ، لیندا باری ، که اکنون عضو هیئت علمی UW-مادیسون است ، ضمن تدریس یک کلاس ساخت کمیک در ساختمان موسسه علوم انسانی موسسه دانشگاه ویسکانسین مادیسون ، در تاریخ 27 نوامبر 2013 با دانشجویان خود در تعامل است. خلاقیت و یک همکار کشف ، همچنین یک آزمایشگاه تصویر بین رشته ای را در محوطه دانشگاه هدایت می کند تا عملکرد بیولوژیکی هنرها را کشف کند.  (عکس از جف میلر / UW-مدیسون)

در این کتاب ، باری از ما می خواهد که واژه های فریبنده ای ساده را در نظر بگیریم - تصویر ، حافظه ، تجربه ... او خواننده را دعوت می کند تا از طریق یک سری تمرینات دوباره به این موارد فکر کند. او همچنین تفسیر خودش را از تمرین به صورت رمان گرافیکی ارائه می دهد. مطمئناً لازم نیست که ورزش را با استفاده از کارتون انجام دهید ، اگرچه ممکن است برای شما جالب باشد.

 

نکته تمرینات باری بازگشت به مواردی است که می دانیم ، برای مرور مجدد مفاهیم ، تفسیرها و توضیحات ، تا ببینیم چه کار دیگری با آنها انجام می دهیم. در مشاهده مجدد آنچه معمولاً فکر می کنیم و انجام می دهیم ، می توانیم با انجمن های جدید و بینش های مختلفی روبرو شویم؟

 

IMG_1476

 

Lynda Barry همچنین یک وبلاگ The Monkey Sight Monkey دارد . او اغلب دوره های خود را وبلاگ می کند و شما می توانید با دنبال کردن پست های مختلف ، آنچه را که او و دانشجویانش انجام می دهند ، حسابرسی کنید. و مطمئناً می توانید این تمرینات را انجام دهید و کارهای بیشتری را در ادامه مشاهده کنید. این مطالب بایگانی شده را نیز در مورد دوره های وی ببینید.

 

متن دوم توسط کری اسمیت است. آن را چگونه می توان یک اکتشاف جهان دانست. به طور تصادفی من این هفته را در یک کنفرانس توصیه کردم. من در یافتن رویکرد اسمیت برای تحقیقات بسیار تنها نیستم.

 

اسمیت تصویرگر ، نویسنده و وبلاگ نویس است. او معمولاً در مورد خلاقیت می نویسد. مانند باری ، او چندین کتاب نوشت ، اما کتابی که من پیشنهاد می کنم یکی از آنها است که در آن تمرین هایی ارائه می دهد که ما را به جستجو ، ایجاد الگوهای ، برقراری ارتباط ، مشاهده حرکت ، ایجاد مکالمات ، استفاده از همه حواس ما دعوت می کند ...

 

ksmith_superhero_sm51DwurxmT5L._SX381_BO1،204،203،200_

 

 

کتاب با درخواست از ما برای جمع آوری چیزها - اشیاء ، تجربیات ، مشاهدات آغاز می شود. اسمیت به ما دستور می دهد لیست تهیه کنیم ، نقشه بسازیم. وی فعالیتهایی را برای تقویت عملکرد چشم و گوش ما ترسیم می کند. او ما را به آزمایش تصادفی دعوت می کند.

 

تمرینات او ممکن است ابتدا یک هنر کمی عجیب به نظر برسد اما ، همانطور که در ابتدای کتاب ذکر می کند ،  همه چیز جالب است. نزدیکتر نگاه کن فعالیت های او به راهی برای زندگی در جهان هدایت می شود ، راهی برای ارتباط صریح با دنیای اطراف ما.

 

IMG_1475.JPG

 

اکنون واقعاً جای تعجب ندارد که توصیه‌های من دو کتاب توسط هنرمندان باشد. من با هنرمندان زیاد درگیرم ، هنرها را تحقیق می کنم. اما من این کار را دقیقاً به همان دلیلی انجام می دهم که پیشنهاد می کنم پست های مشروح که امروز با آنها صحبت می کنم ممکن است با این متن ها نیز درگیر شوند.

 

همانطور که اسمیت خاطرنشان می کند ، در آغاز کتاب خود ، هنرمندان و دانشمندان جهان را به طرز شگفت آور مشابهی تحلیل می کنند. بدون اینکه بخواهیم بیش از حد در این باره تظاهر کنیم ، هنرمندان و دانشمندان (از جمله دانشمندان علوم اجتماعی) همه چیز را به دنبال دیدن ، توجه و دیدن چیزها می دانند. کسانی از ما که برای خواندن ، سنتز اطلاعات ، تفسیر و ارائه استدلال به عنوان روش یادآوری ما آموزش می بینند می توانند از تعامل با افرادی که به همان روش آموزش نمی بینند بهره مند شوند. کنار هم قرار دادن رویکردهای ما می تواند بسیار مفید باشد. آنها می توانند به ما کمک کنند تا چیزهای جدید را ببینیم ، و آنها را متفاوت ببینیم. بله ، برای آشنایی عجیب و غریب.

 

هنرمندان و دانشمندان (اجتماعی) با درگیر شدن در کارهای یکدیگر می توانند چیزهای زیادی بیاموزند. همچنین ، یک جایزه - ما می توانیم در همان زمان کمی سرگرم کننده داشته باشیم. و همینطور که ما در حال یادگیری چگونگی دیدن چیزهای مختلف هستیم می توانیم این روش از بودن ، انجام دادن ، دیدن ، احساس کردن ، تفکر را به تحقیق خود منتقل کنیم.

 

و بله ، اگر من هنوز یک دوره روش تحقیق را گذرانده ام ، مطمئناً این کتاب ها دو متن مجموعه من هستند.

 

اوه - و بیشتر صبر کنید - یک جایزه زنده از تمرین Lynda Barry. فقط چهار دقیقه طول می کشد. متوجه چه چیزی هستید ؟

 


998332_4ca3d9f6cb_o

مهم است که نوشتن در مورد تحقیق خاص باشد. منظورم از نوشتن تحقیق درباره نوشتن مقاله در مورد مقاله ها در مقاله ، مجله نوشتن مقاله در مقاله یا مقاله ژورنال ، نوشتن طرح تحقیق در یک پیشنهاد پژوهشی است. ببینید من آنجا چه کار کردم؟ خاص ، مبهم نیست.

 

اکنون حدس می  زنم که می دانید کنکور و داوران همکار همیشه به دنبال یافتن جزئیات در طراحی و روشها هستند. آنها تعداد N ، تعداد افراد ، چیزها و مکانها را جستجو می کنند ، زمانهایی که در محل تحقیق خود هستید و تعداد نسخه هایی که در آن کار می کنید. اگر این جزئیات N را درباره تحقیق ندارید ، فصل ، مقاله یا پیشنهاد شما پایین خواهد آمد.

 

با این حال ، این تنها مکانهایی نیستند که نادرست بودن آنها راحت باشد. همچنین می توانید در دو مکان دیگر مبهم و پشمی باشید - در مورد کارهایی که می خواهید انجام دهید ، و نوشتن در مورد نتایج خود بنویسید. و مانند نداشتن اطلاعات N ، عدم توجه به جزئیات در اینجا می تواند برای شما نیز هزینه ای داشته باشد.

 

چیکار میخوای بکنی

اگر شما در حال انجام یک مطالعه مداخله ، طرح و یا تحقیقات عملی یا یک کارآزمایی هستید ، ممکن است خودتان را با استفاده از این کلمات بیابید - بهبود ، تقویت ، کاهش ، کاهش ، کاهش ، تغییر دهید. مسئله. اینها اصطلاحات نادرست هستند. نکته مطالعات مداخله این است که می توانید ببینید آنچه را که انجام داده اید به دست آورده اید یا نه. بنابراین کلمات بهبود می یابند ، تقویت می کنند ، کاهش می دهند ، کاهش می یابند و تغییر نمی کنند. شما باید کارهای بیشتری را در مورد این شرایط انجام دهید.

 

بیایید مثالی بزنیم. 

 

اگر شما می خواهید به بهبود چیزی - می گویند راه که در آن محققان دکترا نزدیک بررسی ادبیات - سپس شما نیاز به ایجاد بهبود بسیار صریح تر. آیا بهبود این معنی است که DRS

 

کم و بیش بخوانید - و اگر چقدر ،

بارها و بارها بیشتر بخوانید - و اگر اینطور باشد چند بار ،

مرتباً بخوانید - و آیا این روزمره ، هر هفته یا چه چیزهایی است ،

متفاوت بخوانید - و اگر چنین است چگونه ،

در مورد ادبیات متفاوت بنویسید - و اگر چنین است چگونه ،

یادداشت های بهتری بگیرید - و چه چیزی بهتر به نظر می رسد ،

خارج از رشته خود بخوانید - و آیا این به معنای رشته خاص یا هر زمینه است و وقتی این کار را می کنند چه می کنند ... 

و مطمئن هستم که می توانید امکانات خود را اضافه کنید. شما نکته را می گیرید. شما باید بگویید منظور شما برای این است که ببینید مداخله شما "کار کرده است".

 

نتایج شما

مکانهای زیادی برای گزارش نتایج وجود دارد که می توانید بسیار نامشخص شوید. ضرب المثل مثل بسیاری از مکان . کلماتی مانند تعداد زیادی ، بسیاری ، معدود ، اقلیت ، اکثریت ، اکثر اوقات ، به ندرت ، اغلب ، گاهی اوقات ، همه موارد کلاسیک هستند که عدم دقت بیش از پیش به خود می گیرد. مسئله. چگونه خواننده می داند منظور شما چیست؟ 

 

یک یا دو مثال کمک خواهد کرد.

 

منظور ما  غالباً  اگر بگوییم "محققان دکترا اغلب از عمق آنها احساس نمی کنند." غالباً - روزی یک بار چیست؟ بیشتر؟ هر پنج دقیقه؟ یا فقط هفته ای یکبار است؟ بین این نسخه های غالباً تفاوت معنی داری وجود دارد ، اما با این وجود این اصطلاح برای همه گزینه ها برابر است.

منظور ما از اقلیت- منظور ما از اقلیت - "اقلیت محققان دکترا گزارش داده اند که از روند دکترا لذت می برند." اقلیت- یکی از آن کمتر از 50? چیست؟ یک سوم ، ربع ، فقط یک یا دو؟ بین این نسخه های اقلیت تفاوت معنی داری وجود دارد و در عین حال این اصطلاح برای همه گزینه ها برابر است.

بازرسان و داوران تقریباً همیشه مبهم را انتخاب می کنند (دو یا سه نفر ممکن است اهمیتی نداشته باشند اما بقیه ما این کار را انجام می دهند). در حالی که امتحان کنندگان و داوران ممکن است شما را با یک یا دو نمونه نوشتن مات ، ناشناخته و غیرمستقیم در نتایج دور کند ، ما / آنها چیزهای بیشتری را نمی پذیریم. و ما / آنها کاملاً آشکارا هرگونه کجروی و مبهم بودن در طرح تحقیق را رد می کنیم.

 

و حتی اگر من فردی هستم که قوانین را دوست ندارد ، در اینجا حداکثر وجود دارد. هنگام نوشتن در مورد طراحی ، اهداف و اهداف ، نتایج و ادعاها ، "مبهم" نشوید. از طریق متن به تاریکی روشن نمی شود. مه را پاک کنید و دقیقاً منظورتان را بگویید.