چارلز دیکنز نیز مانند شکسپیر دوست داشت کلمات جدیدی را ابداع کند. در کنار flummox ، abuzz و whiz-bang ، او اغلب به "باغچه" نیز گفته می شود ، که وی در هنگام گذر از خانه ی Bleak از آن یاد کرد. بحث در مورد اینکه آیا این کلمه آفرینش او است ، بحث می شود و اکثر فرهنگ لغت ها نشان می دهند که این اصطلاح باستانی است که وی پذیرفته است ، اما دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد.
اکنون ، مانند بیش از چند مورد دیگر ، من این ایده را مطرح می کنم که اصطلاح باغبانی دیگر مفید نیست. من فکر می کنم این یک کلمه بسیار مفید است.
پس چه معنایی دارد ، این باغبانی ، می شنوم که می پرسی. (او این را می نویسد که انگار نمی توانید حدس بزنید ...) دقیقاً همانطور که یک رصدخانه مکانی است که می توانید آن را مشاهده کنید ، یک باغچه محلی است که می خواهید به آن بروید ، خب بله ، برای پرورش آن. این رسما به عنوان فرهنگ لغت تعریف شده است به عنوان مکانی که به آن تنهایی ، به تنهایی و بد اخلاق عقب نشینی می کنید.
این یک کلمه تحریک آمیز است و من معمولاً آن را با لباس پوشیده شده از نوع دیکنز در ویکتوریا بهترین هارومفینگ در حالی که در یک مطالعه پر از مبلمان و چرمی کم نور ، روکش و چرمی قرار دارد ، مرتبط می کنم. من مطمئن هستم که می توانید تصویر شخصی خود را از باغداری و ساکن کثیف آن جمع کنید.
5877086944_02232b34ef_b.jpg
من به تازگی فهمیدم که وبلاگ من پرورش دهنده من است. این جایی است که وقتی احساس ناراحتی می کنم به آنجا می روم. یاد گرفته ام که حداقل بخشی از آن دلخوری ها را به نوشتن تبدیل کنم.
من وقتی می خواهم چیزی را از سینه خود دور کنم ، بعضی از پست های وبلاگ را می نویسم ، برای احضار کلیشه. یک پست رشد و شکوفه بسیار خوب همیشه ناشی از چیزی است که من را در یک انتخاب علمی کوچک قرار داده است. این معمولاً چیزی است که من فقط شنیده ام یا خوانده ام. پستی که اخیراً در کتابخانه ها و لیست های مرجع نوشتم در باغچه ها نوشته شده است. همانطور که در مورد روش و روشها بود . و یکی روی Profzilla . در واقع ، هنگامی که من در مورد آن فکر می کنم ، پست های بسیار زیادی وجود دارد که در پناهگاه باغ های علمی شروع می شوند.
البته ، مواردی وجود دارد که مواد زراعت انگاری است که من در مورد آنها بلاگ نمی کنم. یکی از این موارد زمانی است که هدف منثور منفی بیش از حد آشکار و قابل تشخیص باشد. من سعی می کنم از نامگذاری و شرم زدن و تحقیر آدمی اجتناب کنم. اخلاق وبلاگ تقریباً شبیه به هر نوع اخلاق نوشتن دیگر است - بدون تهمت ، بدون اشاره انگاری غیر ضروری و آشکار.
اما این وبلاگ به عنوان باغ بزرگ می تواند مکانی بسیار زیبا باشد. باغداری نباید جایی باشد که شما فقط به خورش بروید یا احساس اذیت کنید. ممکن است احساس خستگی و کور کردن ، چرک و لمس ، اختلاف نظر و زیرکی کنید. اما سپس این امکان وجود دارد که آن پیوند را به چیزی سازنده تر ، طنزآمیز ، پاسخ دادن به عقب یا ایجاد یک سؤال دشوار تبدیل کنید ... داشتن یک وبلاگ بزرگتر این امکان را فراهم می کند. نوشتن یک پست ، مسیری را در اختیار شما قرار می دهد. عقب نشینی به خصوصی که فقط به عقب نشینی در نوشتن می پردازد.
انتشار پست گلدوزی معادل بسته شدن درب در آن اتاق کم نور ، روکش کتاب ، مبلمان چرمی است. شما لحظه ناراحت کننده خود را گذرانده اید. و حداقل در برخی موارد شما از طریق وبلاگ نویسی موفق شده اید که حال و هوای بد را به خوبی استفاده کنید.
بنابراین ... هنوز یک وبلاگ نگار معمولی نیستید و بیش از آنکه کمی واقعیت داشته باشد درباره یک رویداد ، یک سیاست ، یک فرض اعطا شده ، آخرین روند بورس تحصیلی است؟ در این حالت ، شما را به سمت باغستان بکشید و بگذارید بخار ناشی از گوش شما به آرامی در یک پست وبلاگ جمع شود.