پاتر اکنون شش سال دارد.
این پست 694 است. بله ، 694. تقریباً هفتصد ، اما نه کاملاً. Dammit ، این می تواند مرتب بود. 694 یک عدد مرتب نیست
چند هفته است که تعجب کرده ام که در مورد این حجم واضح از کلمات چه بگویم. به طور متوسط ??یکصد و نه پست در سال ... ارسال بیشتر دو بار در هفته. و در حدود 1000 کلمه در هر پست ، ارسال یا گرفتن ، این نوشتن بسیار است. تعداد قابل توجهی از چمدان. در واقع ده کتاب ارزش دارد. البته همه اینها All My Own Work نیست ، اما بیشتر آن است.
5013852096_85b0b37aca_b.jpg
وبلاگ نویسی ، همانطور که نوشتن مداوم و منظم است ، مطمئناً به آنچه که روزنامه نگاران انجام می دهند نزدیک است. شاید تصادفی نباشد که من هنگام تحصیل در دانشگاه با چاپ بازی کردم و متعاقباً به طور منظم با تولید رادیو مشغول شدم. اولین انتخاب شغلی من روزنامه نگاری بود ، اما این اتفاق نیفتاد. داستان طولانی که شامل زن بودن و روزنامه های مرداک است. بار دیگر من در جهت دیگری رفتم. اما شاید روزنامه نگاری بیرون بیاید.
برای من نوشتن یک وبلاگ معمولی به معنی ...
شما باید عادت کنید که کلمات را بیرون بیاورید.
حتی اگر شما نمی خواهید ، یک برنامه وبلاگ خود تحمیل به معنای نشستن و انجام آن ، صرف نظر از خلق و خوی ، انرژی یا الهام بخش است. چند هزار کلمه در هفته بدان معنی است که شما واقعاً نمی توانید در مورد هر یک از آنها بسیار گرانبها باشید. هنگامی که شما یک ایده برای یک پست داشته باشید ، فقط سوال از حذف آن است ، و سپس چند بار تجدید نظر و تجدید نظر کنید تا به نظر خیلی وحشتناک نرسد.
اکنون ممکن است اینگونه نباشد که کارهای دیگری را می نویسید. به عنوان مثال ، برخی از نوشتن های آکادمیک ، مانند یک کتاب یا پایان نامه ، نیاز به سطوح برنامه ریزی ، ترتیب و ترتیب دادن مطالب دارند که با یک وبلاگ کاملاً متفاوت است.
وبلاگ نویسی شیوه نوشتن من را تغییر داده است. من اگر مطمئن نیستم از کجا شروع کنم ، یک مقاله ژورنالی را خیلی مواقع شروع می کنم ، اما با تمایل برنامه ریز هستم. متن های کوچک دوست من هستند ، مانند بخش ها و خلاصه ها. اما وبلاگ نویسی بسیار متفاوت است و بیشتر صرفاً فشار دادن کلمات است. پیش برنامه ریزی های زیادی در نوشتن یک پست وبلاگ معمولی وجود ندارد - این یک نکته کلیدی است که در پایان معرفی ، توضیح ، گسترش و خرد می شود.
محدودیت زمانی ارسال خودکار به این معنی است که نمی توانم پیش نویس اول ضرب المثل ضرب المثل را انجام دهم. من باید چیزی را تولید کنم که خیلی هم وحشتناک نیست. فهمیدم که بطور کلی می توانم هزار ساعت کلمه تقریباً خوب اما خوب انجام دهم. اگر کلمات را درست نگیرم - بلاگر آن را - من پیش نویس را کنار می گذارم و به آن باز می گردم. اما نه اغلب. من تعداد زیادی پست ناتمام در اطراف ندارم. در حال حاضر ، سه مورد وجود دارد و آنها ظرف چند هفته آینده ظاهر می شوند - آنها فقط به یک ساعت یا بیشتر در هر یک نیاز دارند.
و من در نوشته های دانشگاهی خود متوجه چرخش چشمگیری شده ام. شما چیزهای واقعی را می شناسید که شمارش می شوند. من همیشه نویسنده سریع بوده ام. اما اولین پیش نویس های من در واقع بسیار بهبود یافته اند. من می توانم فکر کنم ، در ذهنم صحبت کنم و در همان زمان بسیار کارآمدتر از آنچه که شش سال پیش انجام دادم بنویسم. وبلاگ نویسی به این معنی است که عضله نوشتن سریع خود را دارم که بسیار کارآمد است.
شما باید به ایده خوانندگان عادت کنید
وبلاگ نویسان باید بدانند که برای چه کسانی می نویسند. آنها باید مخاطبی را تصور کنند و نوع واضح و مشخصی از "رسالت" داشته باشند. این ممکن است افرادی مانند آنها باشد که می خواهند تجربیات خود را با آنها به اشتراک بگذارند. این ممکن است افرادی باشد که به همان ایده ها علاقه مند هستند. یا ، مانند مورد من ، ممکن است نوعی وبلاگ "تدریس" باشد.
Patter با ایده بسیار واضحی از خوانندگان خود - محققان دکتری و حرفه ای اولیه و کسانی که با آنها همکاری می کنند - آغاز شد. قصد دارد Patter تکمیل کننده آنچه در حال حاضر در کتاب ها و دوره ها موجود است باشد. این جایگزین نظارت ، گفتگوی زنده یا بحث و مثال های گسترده تر نمی شود. این برنامه همچنین رایگان است و از این رو در دسترس افرادی است که توانایی خرید کتاب را ندارند. و از آنجا که من یک مدرس هستم ، آن را نیز تحت تأثیر درک انضباطی قرار می دهد که
خوانندگان نمایندگی دارند. آنها می توانند برای خود تصمیم بگیرند که آیا به خواندن ادامه دهند و چه چیزی را انتخاب کنند. و ...
لازم نیست به خوانندگان گفته شود که چه کاری باید انجام شود. از آنجا که خوانندگان پاتر همه دارای تحصیلات عالی هستند ، نیازی به مشاوره ندارند. آنها برای استراتژی های خاص نیاز به توضیحی مبنایی دارند (این را به عنوان تحقیق مبتنی بر تحقیق و به صورت تئوری آگاهانه بخوانید). یا ، مانند مورد این پست ، آنها به چیزی نیاز دارند که دلیل آن را در تجربه شخصی تأیید کند.
همه خوانندگان یکسان نیستند. خوانندگانی که نویسنده و پژوهشگر هم هستند ، به یک کوله پشتی از راهبردها و منابع تحقیق و پژوهش نیاز دارند. نه تنها خوانندگان مختلف به چیزهای مختلفی احتیاج دارند ، بلکه کارهای مختلفی که توسط یک شخص انجام می شود اغلب به دنبال رویکردهای مختلف هستند.
این درک های آموزشی راه هایی را که می نویسم قرار می دهد. اگر دوست دارید ، مطلوب وبلاگ نویسی من هستند.
و حس خواننده ، چه کسی است و چگونه به "مطالب" پاسخ می دهند ، فقط مقدمه وبلاگ ها نیست ، بلکه بیشتر به طور کلی برای هر مقاله علمی کاربرد دارد. این یک چشم انداز مفید برای روش کلی نوشتن شماست - اگرچه البته ، در بالا نیز ببینید ، اجباری نیست!
شما باید ایده خواندن را بپذیرید.
من بعضی اوقات مشکوک می شوم که بسیاری از دانشگاهیان درباره افرادی که مطالب خود را می خوانند فکر زیادی نمی کنند. وقتی انجام می دهید ترسناک است ، نه به خاطر آنها که هستند بلکه تعداد کمی از آنها وجود دارد. پروژه AHRC در کتاب دانشگاهی آینده نشان می دهد که علوم انسانی به طور متوسط شما علمی رساله به فروش می رساند در حدود 350 نسخه. و بیشتر این فروش ها مربوط به کتابخانه ها است ، بنابراین می توان فرض کرد که تعداد خوانندگان بیشتر از 350 نفر هستند. اما واقعاً این خیلی نیست. و هر ویرایشگر ژورنال می تواند به شما بگوید که بسیاری از مقالات که نوشته می شوند بارگیری زیادی ندارند ، چه رسد به استناد.
وبلاگ ها فقط می توانند یکسان باشند. خوانندگان زیادی نیستند. بسیاری از وبلاگ ها مخاطبان کاملاً کمی دارند ، زیرا آنها تخصصی هستند ، یا نویسندگان آنها در یک فضای شلوغ قرار دارند و تقریباً مانند سایر افراد می نویسند. اما گاهی اوقات فقدان خواننده به این دلیل است که نویسندگان وبلاگ در محیط زیست اجتماعی به اندازه کافی بازی نکرده اند تا به مردم اطلاع دهند که کارشان در آنجا است. اندی چرا این ، تعجب می کنم؟
با این حال ، وبلاگ نویسی به طور بالقوه به افراد و مکانهایی می رسد که تصور نمی کنید. من مطمئناً فکر نمی کردم که Patter همانطور که هست بخواند ، به جاهای مختلف برسد ، یا به همان اندازه شناخته شده باشد. این فقط یک نوع اتفاق افتاده است. تازه رشد کرد وبلاگ نویسی بر زندگی من حاکم است.
اکنون ، من از ایده قرار دادن چیزی برای مخاطبان ناشناخته و در نهایت ناآگاهانه ناراحت نیستم. اما برخی از افرادی که با آنها صحبت می کنم از این تصور که آنچه که آنها می نویسند اصلاً خوانده می شوند ، مورد تعجب قرار می گیرند و توسط افرادی خوانده می شوند که هرگز آنها را نمی شناسند یا ملاقات می کنند. گویا آنها فکر می کنند که نوشتن آکادمیک خود یک سمینار دعوت نامه ای بسیار کوچک است. اما خواندن اکنون برای من بسیار اهمیت دارد.
من به بازدید کنندگان توجه می کنم در وبلاگ و اینکه به نظر می رسد محبوب است و بیشترین نظرات را می دهد. محبوب ترین پست ها به ناچار مواردی هستند که مربوط به قوانین پنهان آکادمی است - نحوه ورود امتحان کنندگان یک پایان نامه ، چه چیزی شما را در پایان نامه می خواند ، چگونه ژورنال ها واقعاً کار می کنند ... من نمی توانم تمام این نوع پست ها را بنویسم. می ترسم ، اما من سعی می کنم آنها را به طور منظم انجام دهم. من می خواهم به آنچه خواننده می خواهند ، تهیه کنم.
وبلاگ نویسی است به ناچار کار عمومی است. این تفکر ، برقراری ارتباط و بله ، حتی تدریس در ملاء عام است. این یک فضای عمومی جدید است که کنوانسیون مکالمه را ایجاد و تغییر می دهد. خوانندگان پاسخ می دهند. آنها سؤال می کنند. آنها دنبال می شوند یا آنها از ادامه کار خود جلوگیری می کنند. در حالی که به طور خاص ناشناخته هستند ، برخی از موارد کلی در مورد آنها قادر به درک هستند.
اگر دوست دارید ، یک وبلاگ یک اتاق سمینار بسیار بزرگ است. شما نمی توانید ردیف عقب و چند ردیف رو به جلو را ببینید. اما دوستان شما در جبهه هستند. بنابراین دقیقاً مانند فضای معمول سمینار ، باید بایستید و قطعه خود را بگویید. نوشتن پست های منظم می تواند به پیشرفت ظرفیت علمی برای صحبت کردن ، صحبت کردن ، گفتن آنچه شما فکر می کنید کمک کند. و برای خواندن با او کنار بیایند.
و اگر مثل من ، شما یک وبلاگ نگار معمولی هستید ، پس همیشه در جستجوی چیزهایی هستید که می توانید در مورد آن بنویسید. چشم انداز وبلاگ نویسان به بخشی از زندگی روزمره تبدیل می شود. این فقط ملت وبلاگ نویسی در ذهن من است.
خوب ، این نظر من است اکنون. در ششمین سالگرد تولد وبلاگ من. من می توانم در هر زمان نظر خود را تغییر دهم.
بنابراین این مورد دیگر در مورد وبلاگ نویسی طولانی مدت است. وبلاگ بایگانی فعالیت و تفکر است . سابقه ای از مطالب در طول زمان. و این هم خوب است و هم بد. در مورد من ، Patter اکنون تعداد زیادی از مطالب غیرقانونی است که واقعاً نیاز به توجه جدی متصدی دارند! من فراموش کرده ام چه چیزی وجود دارد ، چه رسد به خوانندگان. حتی اگر هر پست را برچسب گذاری کنم ، پیدا کردن چیزها کار ساده ای نیست.
یک بار دیگر ، و من می بینم که این آخرین تولد را هم گفتم ، این چالش من برای دوازده ماه آینده است. چگونه می توان همه این کلمات Patter را به شکل در دسترس تری به دست آورد ... در عین حال همیشه باید نوشته دوشنبه آینده برای فکر کردن وجود داشته باشد.
و ICYMI ، در اینجا پست دیگری از چند سال پیش در مورد چگونگی کمک به وبلاگ نویسی به نوشتن دانشگاهی آمده است.